English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (6277 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
voice U تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
voices U تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
voicing U تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
voices U تولید صدا مشابه صوت انسان که نتیجه سنتز صدا است
voice U تولید صدا مشابه صوت انسان که نتیجه سنتز صدا است
voicing U تولید صدا مشابه صوت انسان که نتیجه سنتز صدا است
synthesizers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
reproductions U تولید مجدد
reproduction U تولید مجدد
regenerated U تولید مجدد
regeneracy U تولید مجدد
reporduce U تولید مجدد
regenerate U تولید مجدد
regenerates U تولید مجدد
regenerating U تولید مجدد
reproduction U تولید کردن مجدد
reproductions U تولید کردن مجدد
image reproduction U تولید مجدد تصویر
reproducible U قابل تولید مجدد تجدید پذیر
reprographics U ترسیم ها و فیلم ها و روشهای تولید انبوه مجدد
homogeneous computer network U شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند
emulation U رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
pseudo random U قط عات حافظه RAM پویا , که قادر به تنظیم مجدد هستند و بنابراین فاهری مشابه قطعه , RAM ایستا دارند
natives U کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
native U کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
harder U یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
hardest U یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
hard U یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
refresh memory U واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
directory U روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
directories U روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
polynomial code U سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
anthropo U پیشوند بمعانی >انسان < و > جنس انسان <
anthrop U پیشوند بمعانی > انسان < و > جنس انسان <
artificial intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
charge U ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges U ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
id U مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
anthropography U علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
re endorsement U پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
feelings indigenous to man U احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
regenerate U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerating U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
embryophyte U گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation U کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
component U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods U هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads U هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
declassified cost U هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrix U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary U غده تولید کننده منی محل تولید منی
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap U شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
lossy compression U مشابه 6-23
semblable U مشابه
allo U مشابه
similar U مشابه
related <adj.> U مشابه
akin <adj.> U مشابه
alike <adj.> U مشابه
analogous U مشابه
quasi U مشابه
homogeneous U مشابه
similar <adj.> U مشابه
elementary U مشابه
like <adj.> U مشابه
corresponding U مشابه
resembling <adj.> U مشابه
half U جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
man U انسان
in human shape U انسان
mans U انسان
human being U انسان
human beings U انسان
homo U انسان
mortal U انسان
mortals U انسان
homosapiens U انسان
loard of creation U انسان
breakdown U مشابه 1352
domain U مشابه 3286
bridging U مشابه 1361
synthesizing U مشابه 9821
roundest U مشابه 8759
round U مشابه 8759
fields U مشابه 4036
printed U مشابه 7861
fielded U مشابه 4036
decoding U مشابه 2860
domains U مشابه 3286
quantize U مشابه 8181
interchange U مشابه 5359
breakdowns U مشابه 1352
print U مشابه 7861
interchanging U مشابه 5359
interchanges U مشابه 5359
Arabic U شکل مشابه ...
synthesizes U مشابه 9821
GUI U مشابه 4601
interchanged U مشابه 5359
synthesised U مشابه 9821
field U مشابه 4036
IBM U مشابه 4962
synthesize U مشابه 9821
equalling U مشابه بودن
equalled U مشابه بودن
least significant digit U مشابه 5781
synthesized U مشابه 9821
storage U مشابه 9641
IRTF U مشابه 55423
equaling U مشابه بودن
register U مشابه 8481
registering U مشابه 8481
registers U مشابه 8481
equivalents U برابر مشابه
equals U مشابه بودن
synthesising U مشابه 9821
equivalent U برابر مشابه
HMA U مشابه 4812
electronic U مشابه 3510
correspound U مشابه بودن
prints U مشابه 7861
incorrectly U مشابه 5078
equaled U مشابه بودن
directly U مشابه 3162
rounding U مشابه 8762
synthesises U مشابه 9821
ultra- U مشابه 10327
equal U مشابه بودن
uncommitted logic array U مشابه 10328
peripheral U مشابه 7489
scale U مشابه 8865
identical U دقیقا مشابه
launched U مشابه 5747
launches U مشابه 5747
launching U مشابه 5747
bracket U مشابه 1329
EMI U مشابه 3541
syntax U مشابه 9817
product group U کالاهی مشابه
slew U مشابه 9308
pim U مشابه 7515
IBM U مشابه 4963
assonant U مشابه یا متجانس
exclusive U مشابه 3824
window U مشابه 10682
launch U مشابه 5747
EXNOR U مشابه 3826
look-alikes U برنامه مشابه
congener U مشابه متجانس
epileptoid U مشابه صرع
epileptiform U مشابه صرع
parity price U قیمت مشابه
similarly U بطور مشابه
look alike U برنامه مشابه
look-alike U برنامه مشابه
gaps U مشابه 4490
encryption U مشابه 3631
gap U مشابه 4490
word U مشابه 10721
worded U مشابه 10721
cal U مشابه 1502
multifunctional U مشابه 6716
multi scan monitor U مشابه 6632
organises U مشابه 7186
in the same boat <idiom> U درشراطی مشابه
reconfigure U مشابه 8375
organizes U مشابه 7186
users U مشابه 10322
induction U مشابه 5128
organising U مشابه 7186
inductions U مشابه 5128
decryption U مشابه 2871
MHS U مشابه 6444
organize U مشابه 7186
Recent search history Forum search
1Vintage style
1چیزی که عوض داره گله نداره
2تعریف فونتیک چیست؟
1coffee table conversation piece
2immunogenicity
1STARS CANT SHINE WITHOUT DARKNESS
2reintroduce?
1انسان خوش اخلاق ترسواست
1Oem
1memory make the man
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com